کجای آقا مادرت چشم انتظار است
پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ |
محمد رضا عفراوی |
۲ نظر
وقتش شده نگاه به دور و برت کنی
فکری برای اینهمه خاکسترت کنی
عُذر مرا ببخش دوایی نداشتم
تا مرهم کبودی چشم ترت کنی
امشب خودم برای تو نان می پزم ولی
با شرط اینکه نذرِ تب پیکرت کنی
مجبور نیستی که برای دلِ علی
یک گوشه ای نشینی و چادر سرت کنی
زحمت نکش خودم به حسین آب می دهم
تو بهتر است فکر برای پرت کنی
ای کاش از بقیهی پیراهن حسین
معجر ببافی و به سر دخترت کنی
من ، زینب و حسن ، ... همه ناراحت توایم
وقتش شده نگاه به دور و برت کنی
- ۹۲/۱۲/۲۲